تازه ترین اشعار

  • غزل
  • هر شهر و خیابان را دنبالِ تو پیمودم در فکر و خیالِ تو یک لحظه نیاسودم با باد سخن گفتم آزاد سخن گفتم از هیچ نترسیدم بر عشق تو افزودم هر سنگ نشد مانع تا راه نپیمایم جاری شده ای در من چون همنفس رودم گفتند بگو از او از خاطره ها،گفتم: او عاشق من بود و من عاشق او بودم هر روز به این شیوه لب بر لب و چشمم را آغوش در آغوشش شب بستم و بگشودم افسوس که خوابی بود از گردنه ی تقدیر افتادم و بعد از آن یک لحظه نیاسودم #مریم_جلالوند اشعار مریم جلالوند https://t.me/maryamjalalvand
زیر بارانم و نم نم به تو می اندیشم-مثل یک زخم به مرهم به تو می اندیشم طعم آن بوسه به لبهام هنوزم باقیست-روزها هر شب وهردم به تو می اندیشم آسمانی که گرفتست و بارانی و سرد-آن منم با دل پر غم به تو می اندیشم رفته ای بی خبر از من به چه کس تکیه زدی-تکیه بر خاطره دارم به تو می اندیشم
بین ما فاصله هایی که نباید باشد-من در این فاصله ها هم به تو می اندیشم فکر کن سخت تر از این چه عذابی باشد ...؟-که تو نامحرم و ... محرم به تو می اندیشم
فرین وب
طراحی و بهینه سازی سایت توسط فرین وب