تازه ترین اشعار
- عریان مست بودم میانِ آغوشش بر لبش بوسه ها زدم تا صبح زیر باران و عطرِ بازوهاش می رسیدم قدم قدم تا صبح آسمان سقفِ ابریِ ما بود در شبی عاشقانه در بستر مست بودیم چون دو دیوانه سخت در آرزوی همدیگر نوش کردیم ساغری از لب در جهانی که بوی غم می داد فکرمان دور شد از آن اطراف عشق ما را نشانِ هم می داد زندگی هیچ عادلانه نبود اگر از آن عبور می کردیم روح را عاجزانه از لذّت میگرفتیم و دور می کردیم آه دیگر چه خواهم از دنیا چشمِ مهتابِ عشق روشن شد من پرستوی کوچکی بودم قلبِ تو آشیانه ی من شد شاید از قبل می شناختمت دیدنت گرچه اتّفاقی بود من همان روز ساده دل بستم باغِ چشمت پر از اقاقی بود در نگاهت همیشه می خواندم دوستت دارمی که لرزان بود دوستت دارمی که بر سینه پیکری خوش تراش و عریان بود در حوالیِ جسمِ داغِ تو کوهِ پر از گدازه ای بودم هر دو محتاجِ یکدگر بودیم من شبیهِ جنازه ای بودم هر دو از خستگی گذر کردیم هر دو هم را کمی بغل کردیم عقل هشدارِ بی امان می داد تا به دنیای قبل برگردیم دل ولی مثلِ مرغِ یک پا بود آنچه می خواست هم مهیا بود تا که خود را به قعر دریا زد جرئتش هم به قدرِ دریا بود ما در آغوشِ گرمِ همدیگر مست از عطر و بویِ هم بودیم ما دری رو به سوی خوشبختی تا ابد عاشقانه بگشودیم #مریم_جلالوند #شعر #غزل #شعر_ناب #غزل_عاشقانه #قالب_شعر #دوست #ترانه #دیوانگی #تک_بیت #دوستت_دارم #چارپاره #غزل_عشق #مثنوی #رباعی #بیهودگی #قالبهای_شعر #شاعران_معاصر #شعر_معاصر #مریم_جلالوند #مولانا #حافظ #سعدی #مهستی_گنجوی #خیام #شعر_ناب #دوستی #دوست_داشتن #شاعران_جهان #اشعار_مریم_جلالوند https://www.instagram.com/p/CF2PQp5nI6n/?igshid=1jpkxji8y0dka

آخرین اطلاعیه ها