تازه ترین اشعار
- باد من را برد باد من را برد و با خود تکیه گاه آورده ای من شدم مغلوب دشمن تو سپاه آورده ای نوشدارویت به درد زخم های من نخورد بر سرِ یک برکه ی خشکیده ماه آورده ای ای پرنده بال بگشا آسمان جولانِ توست بیخودی بر شانه های گل پناه آورده ای می بری وقتی که در شطرنج بازی بی رقیب ساده سربازی حریف پادشاه آورده ای تو دلیل رفتنت را گفتی اما پیش من در حقیقت عذر بدتر از گناه آورده ای مریم جلالوند

آخرین اطلاعیه ها