تازه ترین اشعار
- نفس عشق ای آنکه به اکراه دل از دوست بریدی شاید که کسی هیچ نداند چه کشیدی آرام سفر کن به دیاری که نگویند دیگر سخن از آنچه که تا حال شنیدی گفتند که دل زنده شود با نفسِ عشق من مُردم و ای عشق به دادم نرسیدی پرواز نیاموختی ای مرغ گرفتار گیرم که قفس باز شد از دام پریدی سرمایهی یک عمر عبادت به چه ارزد نسبت بدهندت اگر آخر به پلیدی من شوقِ تو را دیدم از اول ز نگاهت اما تو چه، فریادِ مرا هم نشنیدی با آنهمه شوری که به سر داشتی ای دوست روی چه حسابی دل از این خانه بریدی مریم جلالوند

آخرین اطلاعیه ها