تازه ترین اشعار

  • از بوی تنش مستم از بوی تنش سرشار
  • از بوی تنش مستم از بوی تنش سرشار آماده ی جان دادن آماده ی هر ایثار مدیونِ خیالاتم مدیونِ پریشانی آغوش در آغوشش یک خلسه ی روحانی ای شرم نزن پرده این پرده ریاکار است ما هر دو مسلمانیم این شیوه ی کفار است بگذار که اندامش اندازه ی تن باشد بگذار که یک امشب پیراهنِ من باشد ای شرم مرا راحت بگذار و زِ من بگذر او یار من است امشب کو وقت از این خوشتر ؟ بر روی لبش بوسه می کارم و می کارد احساسِ قشنگی چون احساسِ خودم دارد احوالِ دلم عالی چون حال دلش خوب است بر پیکرِ من عریان افتاده و مصلوب است ای حالتِ آشفته از من نَکِشی دامن بگذار که هر لحظه من باشم و او با من مریم‌جلالوند
زیر بارانم و نم نم به تو می اندیشم-مثل یک زخم به مرهم به تو می اندیشم طعم آن بوسه به لبهام هنوزم باقیست-روزها هر شب وهردم به تو می اندیشم آسمانی که گرفتست و بارانی و سرد-آن منم با دل پر غم به تو می اندیشم رفته ای بی خبر از من به چه کس تکیه زدی-تکیه بر خاطره دارم به تو می اندیشم
بین ما فاصله هایی که نباید باشد-من در این فاصله ها هم به تو می اندیشم فکر کن سخت تر از این چه عذابی باشد ...؟-که تو نامحرم و ... محرم به تو می اندیشم
فرین وب
طراحی و بهینه سازی سایت توسط فرین وب