تازه ترین اشعار

  • لعنت به انتظار این حالت مخوف
  • لعنت به انتظار این حالتِ مخوف عمری کشیده‌ام درد از دلِ رئوف فرصت نمی‌دهد تقدیرِ روزگار از روز حادثه شب می‌دهد وقوف خواهانِ تو به ناز صف‌ها کشیده‌اند گم شد حقیقتی در بین آن صفوف تصمیمِ رفتن و دیگر نماندن است تردیدِ ماه و شب در لحظه‌ی خسوف آدم خَلَف نشد چون مشکلِ بشر عین است و شین و قاف لعنت به این حروف #مریم_جلالوند
زیر بارانم و نم نم به تو می اندیشم-مثل یک زخم به مرهم به تو می اندیشم طعم آن بوسه به لبهام هنوزم باقیست-روزها هر شب وهردم به تو می اندیشم آسمانی که گرفتست و بارانی و سرد-آن منم با دل پر غم به تو می اندیشم رفته ای بی خبر از من به چه کس تکیه زدی-تکیه بر خاطره دارم به تو می اندیشم
بین ما فاصله هایی که نباید باشد-من در این فاصله ها هم به تو می اندیشم فکر کن سخت تر از این چه عذابی باشد ...؟-که تو نامحرم و ... محرم به تو می اندیشم
فرین وب
طراحی و بهینه سازی سایت توسط فرین وب